توقف کشتی چینی پر از مهمات در خلیج فارس
ادامه راه خون شهدای کازرون
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
تبلیغات
شهدای کازرون
ارتباط با مدیر
نام :
ایمیل:
موضوع:
پیغام :
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 100
بازدید هفته : 237
بازدید ماه : 1235
بازدید کل : 83431
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

ابزار های وب مذهبی رایگان شهدای کازرون


ابزار مذهبی وبلاگ شهدای کازرون
شهدای کازرون مرجع قالب های مذهبی رایگان توضیح توضیح توضیح توضیح
محل تبلیغات شما
توقف کشتی چینی پر از مهمات در خلیج فارس
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در یک شنبه 12 خرداد 1392 |

هنوز مدت زیادی از رسیدن تیم بازرسی به آن کشتی نگذشته بود که شهید فاضل با بی‌سیم با من تماس گرفت و گفت که جناب ناخدا بار این کشتی تماما همان چیزهایی است که ما هم داریم (منظور او مهمات و تجهیزات نظامی بود).

 
خبرگزاری فارس: توقف کشتی چینی پر از مهمات در خلیج فارس

 

یکی از نیروهای موثر در طول دفاع مقدس نیروی دریایی است که باخلق حماسه سازی های فراوان  صحنه های  زیبایی را در اذهان به یادگار گذاشته است. مطلب زیر روایتی از این فداکاری آنهاست.

 

***

فرمانده ناوشکن سبلان بودم و یک روز به پست فرماندهی منطقه یکم دریایی بندر‌عباس احضار شدم. وقتی به آنجا رفتم، به من ماموریت دادند که یک کشتی تجاری را که به مقصد بندر ام‌القصر عراق در حرکت بود، متوقف کنم.

پرسیدم:«محموله آن چیست؟» پاسخ دادند :«براساس اطلاعاتی که به ما رسیده است، مهمات حمل می‌کند. یک کشتی تجاری است که برای عراق مهمات می برد.» پس از آنکه مشخصات ظاهری کشتی را دریافت کردم؛ به من ابلاغ کردند که آن را پیدا کنم و پس از توقیف، به بندر‌عباس آورم و تحویل دهم. من بدون فوت وقت به ناوشکن بازگشتم و فرمانده دوم ناوشکن را در جریان ماموریت قراردادم.

پس از ساعتی ناوشکن آماده دریانوردی بود. ناوشکن را از اسکله جدا کردیم و از بندر خارج شدیم. از بندر‌عباس به سوی وسط تنگه هرمز به راه افتادیم. قصد داشتم با سرعت زیاد حرکت کنم و با توجه به مسیر کشتی تجاری، هرچه زودتر به منطقه‌ای برسم که احتمال حضور کشتی در آن می‌رفت. می‌بایستی ابتدا آن را تفتیش می‌کردیم تا در صورت پیدا شدن مدرک، آن را توقیف کنیم. دستور دادم توربین‌ها را روشن کنند و با سرعت در حال حرکت و عبور از جزیره هنگام بودیم که مدیر ماشین ناوشکن به من اطلاع داد که متاسفانه یکی از شافتها اشکال پیدا کرده و مجبوریم فعلا برای مدتی آن را از دور خرج کنیم.

سوال کردم: کدام شافت اشکال دارد؟

پاسخ داد: شافت سمت راست.

پیش خود فکر کردم که ناوشکن با یک شافت که نمی‌تواند از توربین استفاده کند و به ناچار مجبوریم از دیزل استفاده کنیم و در این حالت، سرعت ناوشکن مثل یگان‌های معمولی می‌شود. به هر حال پذیرفتم چون کار دیگری نمی‌شد کرد. پرسیدم:

-حالا چه کاری از دست من بر می‌آید؟

مدیر ماشین گفت: با این شافت کاری نداشته باشید.

گفتم: - بسیار خوب توربین گاز را هم از شافت چپ بردارید و دیزل را روی آن بیندازید.

گفت: اگر این کار را بکنیم سرعت کم می‌شود.

گفتم: -مسئله‌ای نیست. شما فقط دیزل را به من بدهید که بتوانم ناوشکن را هدایت کنم و به جلو بروم تا شما کار تعمیرات شافت دیگر را تمام کنید.

به این صورت کار تعمیر آنها راحت‌تر بود. خلاصه این کار را انجام دادیم و به راهمان ادامه دادیم. آنها برای اینکه کار تعمیر شافت راست را انجام دهند می‌بایستی به جائی که روغن در حال نشت بود دسترسی پیدا می‌کردند.

من برای اینکه اطلاعات دقیق‌تری از وضعیت به دست آورم، از پل فرماندهی خارج شدم و به موتور خانه رفتم. مدیر ماشین محل نشت روغن را نشانم داد. دیدم که روغن از جایی نشت می‌کند که در پشت یک منفذ تنگ است که یک انسان به سختی می‌توانست از آن عبور کند. پرسیدم: آیا باید یک نفر از این منفذ عبور کند؟

مدیر ماشین جواب داد: بله. چون رفع این اشکال فقط به دست انسان و با دسترسی به محل نشت ممکن است و امکان رفع آن از راه دور وجود ندارد.

گفتم: - بسیار خوب، من به پل فرماندهی می‌روم و منتظر دریافت خبر خوش از سوی شما هستم.

به پل فرماندهی رفتم و آنجا در صندلی فرماندهی نشستم و هدایت ناوشکن را نظارت کردم. در این حال کشتی تجاری مقصود ما هم داشت راه خودش را می‌رفت.

من در نظر داشتم که با توجه به پیش‌بینی مسیر کشتی تجاری، ناوشکن را در مسیر آن قرار دهم.

یک نفر درجه‌دار مکانیک به نام ناواستواریکم امینی در ناوشکن بود که به قول معروف، همه فن حریف بود. به من گفتند که امینی قرار است کار نشت‌گیری روغن را انجام دهد. با خودم فکر کردم، درست است که او فرد توانایی است و در تخصص خود کاملا وارد است و می‌تواند این کار را انجام دهد. ولی ماشاءالله او دارای هیکلی بزرگ و چاق است. چطور می‌خواهد از آن منفذ که آدم معمولی هم به سختی عبور می‌کند، بگذرد؟ به هر حال کار را به مدیر ماشین واگذار کردم و به او گفتم هر طور که خودت صلاح می‌دانی این عیب را رفع کن.

پس از پایان کار برای من تعریف کردند که ناواستوار امینی پیراهن خود را در آورده بود و یک قشاء ضخیم گریس به بدن خود مالیده و بدن خود را تا جایی که توانسته جمع کرده بود تا بتواند از آن منفذ عبور کند.

او با تلاش زیاد و یاعلی گویان سرانجام با کمک سایر همکارانش که او را هل می‌دادند، موفق شد که از منفذ بگذرد و وارد محفظه پشت آن شود. بعد لوله‌ای را که روغن از آن نشت می‌کرد؛ تعمیر کرده و موقعی که می‌خواسته از آن منفذ خارج شود تمام پوست پشتش کنده شده بود.

او را برای مداوا به بهداری ناوشکن برده بودند. وقتی موضوع را برایم تعریف کردند، به بهداری ناوشکن رفتم و او را دیدم که به سینه روی تخت خوابیده و پزشکیار در حال مداوا و پانسمان کردن بدن اوست. او را بوسیدم و به او آفرین گفتم و از تلاشی که انجام داده بود تشکر کردم. به من گفت: من اینجا باشم و فرمانده‌ام نزد منطقه شرمنده شود؟ غیر ممکن است. جناب ناخدا حالا دیگر توربین را روی هر دو شافت دارید.

مجددا از او تشکر کردم و به پل فرماندهی برگشتم. مدیر ماشین با من تماس گرفت و گفت هر دو شافت برای استفاده از توربین آماده‌اند. من هم دستور دادم که توربین‌ها را روشن و روی شافت‌ها بیندازند.

به موتور‌خانه دستور دادم تمام نیروی توربین را بکار گیرد تا ناوشکن با تمام سرعت به جلو برود. یک تیم به فرماندهی شهید فریبرز فاضل برای بازرسی کشتی اعزام کردم. تیم بازرسی با یک فروند قایق از ناوشکن به سوی کشتی تجاری رفتند.

هنوز مدت زیادی از رسیدن تیم بازرسی به آن کشتی نگذشته بود که شهید فاضل با بی‌سیم با من تماس گرفت و گفت که جناب ناخدا بار این کشتی تماما همان چیزهایی است که ما هم داریم (منظور او مهمات و تجهیزات نظامی بود). به آنها گفتم:

- همان‌جا بمانید و کشتی را توقیف کنید. چند نفر دیگر هم به کمک شما می‌فرستم. کشتی را به طرف بندر عباس هدایت کنید.

باید کشتی را به بندر عباس ببریم. پرسید: با نفرات کشتی چه کنم؟

- تعدادشان چند نفر است؟

پاسخ داد: حدود 30 یا 35 نفر هستند.

به او گفتم: تعدادی از آنها را که برای هدایت کشتی لازم هستند در پل فرماندهی و موتور‌خانه نگهدارید و بقیه نفرات را به داخل باشگاه کشتی ببرید و یکی دو نفر نگهبان مسلح هم برایشان بگذارید که از آنجا خارج نشوند.

به این ترتیب کشتی به بندر عباس هدایت شد و ما هم از نزدیک کشتی تجارتی را همراهی کردیم. پس از اینکه به بندر‌عباس رسیدیم؛ کشتی تجاری را به اسکله نظامی بردیم و به یگان ویژه تحویل دادیم.

چون یگان های ویژه‌ای در نیروی دریایی ارتش برای تحویل گرفتن اینگونه کشتی‌ها از یگان‌های عملیاتی تشکیل شده بود از یگان ویژه خواستم تا به ما بگویند که کشتی حامل چه چیزی بوده است؟ می دانستم که بارکشتی مهمات بوده ولی کنجکاو بودم که بدانم چه نوعی مهماتی را برای دشمنانمان حمل می‌کرده است.

محموله کشتی را دراسکله نیروی دریایی ارتش در بندر‌عباس تخلیه کردند و بعدا به ما اطلاع دادند که محموله کشتی بیش از همه، شامل بمب‌های قابل پرتاب از هواپیما بودند. از اینکه خانه و زندگی مردم بسیاری را از ویران شدن نجات دادیم خوشحال شدیم. برابر مدارک موجود درکشتی، مبدا حرکت کشتی چین بود.

نیروی دریایی هم پس ازاین که محموله کشتی را تخلیه کرد، با کسب مجوز از مقامات کشوری، کشتی را که متعلق به یک کشور ثالث بود رها کرد. اما پیش از آنکه کشتی حرکت کند، مسیر حرکت برایش مشخص شد و به کاپیتان کشتی ابلاغ شد که فقط حق دارد از مسیر برود.

کشتی هم پس از خروج از حوضچه بندری و طی حدود 2 مایل، به طرف دریای عمان پیچید و از تنگه هرمز خارج شد و رفت.

راوی :ناخدا یکم بیژن مداح راد


شهدای کازرون

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: توقف, کشتی, چینی, پر, از, مهمات, خلیج, فارس,
لینک دوستان ما
» وب سایت دینی باشگاه صاحب الزمان
» شهداشرمنده ایم
» عنوان لینک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه خون شهدای کازرون و آدرس shk.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





درباره وبگاه

به وبلاگ ادامه راه خون شهدای کازرون خوش آمدید
موضوعات وبگاه
برچسب ها
طراح قالب
شهدای کازرون
.: طراحی و کدنویسی قالب : شهدای کازرون :.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد.کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...